راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران +جزئیات
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۸۵۷۲۴
جبهه اصلاحات ایران در بیانیهای، سند راهبرد انتخاباتی خود را تعیین کرد.
واکنش سخنگوی جبهه اصلاحات به «تحریم انتخابات»
عضو جبهه اصلاحات: تنها ۳۵ کاندیدای اصلاح طلب تایید صلاحیت شدند /انتخابات را تحریم نمیکنیم
سخنگوی حزب اعتدال: کاندیدایی برای ائتلاف یا لیست دادن نداریم/ صداوسیما و دولت رقابت انتخاباتی را فقط بین اصولگرایان دنبال می کنند
متن کامل این سند راهبردی به شرح زیر است:
به نام خدا
اصلاح طلبی جنبشی سیاسی و اجتماعی است که اصلاح امور کشور را از طریق اصلاح سیاستها، مدیریتها و تغییر ساختارها با هدف افزایش کارآمدی نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اداری برای اعتلای ایران از طریق فعالیتهای قانونی و با اتکای به ظرفیتهای مدنی و به شیوه مسالمتآمیز و خشونتپرهیز پیگیری میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با الهام از حقوق ملت مصرح در قانون اساسی، انتخابات و مراجعه به آرای عمومی نقش محوری در برنامههای اصلاحطلبی داشته و در نتیجه اصلاحطلبان هرگونه محدودیت در نقشآفرینی مردم را خلاف قانون اساسی و مغایر با مصالح عالیه ملت دانسته و از هر فرصت واقعی برای تحکیم اراده ملت استفاده می کنند.
الف: تحلیل وضعیت موجود
در مقطع کنونی واقعیات زیر در چگونگی راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آینده نقش تعیین کننده دارد:
۱- جامعه ایران به رغم استقبال از صندوق رأی در دورههای انتخاباتی گذشته، در تحقق مطالبات خود ناکام مانده است. همچنین حوادث سالهای اخیر و نیز تشدید بحرانها و مشکلات فزاینده اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطزیستی طی سالهای گذشته و ناتوانی نظام در رفع آنها بر حجم نارضایتیها و اعتراضها افزوده است. در این میان بی اعتنایی بلکه تصلب و ایستادگی حاکمیت در برابر خواستههای مردم و برخورد خشن با معترضان، شکاف میان جامعه و حاکمیت را عمیقتر از گذشته کرده است. مجموعه این عوامل موجب بیاعتباری نهادهای انتخابی و رویگردانی جامعه از صندوق رأی شده است.
۲- فرایند اصلاح قانون انتخابات طی سالهای پس از انقلاب همواره در جهت محدودتر کردن هرچه بیشتر قدرت و گستره انتخاب مردم و در نتیجه بی معنا کردن انتخابات بوده است. رویکردهای تنگنظرانه و انحصارطلبانه مجریان و ناظران انتخابات و دخالت بیرویه نهادهای غیرمسئول از طریق مهندسی صحنه رقابت انتخاباتی، به ویژه در سالهای اخیر، نهاد انتخابات را عملاً بلاموضوع کرده است.
۳- روند یکدستسازی حاکمیت و حذف نیروهای منتقد و توانمند در تمامی عرصهها و کلیه سطوح، طی چند سال اخیر برای نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیز عموم جامعه حاوی پیام عزم حاکمیت بر اداره کشور بدون اتکا به ظرفیتهای متنوع موجود در جامعه و آرای مردم است. در نتیجه نهادهای انتخابی از جمله مجلس بیش از هر زمان دیگری کارویژه خود را از دست داده است در حالی که طبق قانون اساسی، مجلس تنها مرجع قانونگذاری کشور است؛ ایجاد نهادهای انتصابی متعدد قانونگذاری در کنار مجلس شورای اسلامی و نیز ممنوعیت نظارت مجلس بر نهادهایی که بیشترین نقش را در اقتصاد و اداره کشور دارند به روشنی از این واقعیت تلخ حکایت دارد.
ب: اصول راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران
با توجه به نکات فوق، معنابخشی به انتخابات و کنشگری برای بازگرداندن مجلس به جایگاه واقعی خویش آن گونه که قادر به قانونگذاری و نظارت مؤثر بر کلیه شئون کشور باشد، مهمترین رسالت اصلاحطلبان در مقطع کنونی به شمار میآید. دستیابی به این هدف مهم جز از طریق قانع ساختن جامعه به عدم انفعال و تمهید کارزار مدنی و سیاسی جهت قانع ساختن یا وادار ساختن حاکمیت به پذیرش و احترام به مشارکت جامعه در اداره امور خویش و به رسمیت شناختن حقوق اساسی جامعه امکانپذیر نیست. بر این اساس چارچوب راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان به شرح زیر اعلام میشود:
۱- ضرورت ارتباط نهادینه با جامعه و نهادهای مدنی، ایجاب میکند اصلاحطلبان چگونگی وضع و نسبت جامعه در قبال انتخابات را به مثابه عاملی تعیین کننده در راهبرد انتخاباتی خود در نظر داشته باشند.
۲- هدف اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات کمک به حرکت کشور به سوی توسعه و پیشرفت است که تنها از مسیر انتخاباتی رقابتی، منصفانه و مشارکتی تامین میشود.
۳- شرکت و مشارکت در انتخابات یک حق عمومی و شهروندی است و هدف از آن تلاش برای حضور موثر در ساختار نظام به منظور اصلاح امور است. طبعا انتخاباتی میتواند هدف اصلاحطلبان را تامین کند که در چگونگی اداره کشور نقش و تاثیر جدی داشته و نمایشی و حاشیهای نباشد.
ج: اصلاحطلبان و وضعیتهای انتخاباتی محتمل
براساس اصول راهبردی فوق اصلاحطلبان ممکن است با شرایط مختلفی مواجه شوند:
۱- از میان سه اصل فوق طبعاً آشتی جامعه با انتخابات حایز بیشترین اهمیت است. به طوری که اگر حاکمیت بتواند به هر نحو جامعه را به آشتی با صندوقهای رأی قانع سازد، اصلاحطلبان حتی اگر به عدم اقبال جامعه به کاندیدای خود مطمئن باشند، ناگزیر از شرکت در انتخابات خواهند بود، زیرا در چنین شرایط مفروضی عدم شرکت در انتخابات، پشت کردن به جامعه است. مرجع تشخیص اقبال جامعه به انتخابات، مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران است.
۲-در شرایط برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه، که طی آن احزاب و تشکلهای مختلف با کاندیداهای خود امکان مشارکت داشته باشند، اصلاحطلبان باید تمام تلاش خود را برای قانع کردن جامعه به شرکت در انتخابات به عمل آورند و به منظور ترغیب حاکمیت به تداوم این رویکرد حتی المقدور بکوشند در چنین انتخاباتی شرکت کنند.
۳- طبعاً اصول راهبردی سابق الذکر اصولی غیر منعطف نیستند. بدین معنا که به هر میزان و نسبتی که اصول مذکور قابل تحصیل باشند و حاکمیت در قبال آنها از خود انعطاف نشان دهد، اصلاحطلبان به همان میزان باید از تغییرات استقبال کنند. این تحولات علیالقاعده باید چندان علنی و محسوس باشند که عرصه عمومی را دستکم به تغییر امیدوار سازد.
۴- در صورتی که هیچیک از احتمالات فوق رخ نداد، طبعاً اصلاحطلبان نمیتوانند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی، غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور شرکت کنند. این البته به معنای قهر آنان با صندوق رأی نیست، بلکه بر عکس، اصلاحطلبان موظفند به رغم عدم مشارکت در چنین انتخاباتی تمامی مساعی خود را برای اقناع یا الزام حاکمیت به برگزاری انتخابات مطلوب مبذول دارند.
۵- در صورت تصمیم جبهه اصلاحات ایران برای ارائه لیست در انتخابات براساس ارزیابی و رای جمعی به شیوه دموکراتیک در مجمع عمومی جبهه اصلاحات هر استان با رای دو سوم اعضا اتخاذ تصمیم خواهد شد. تصمیم مجمع عمومی جبهه اصلاحات در مرکز و استانها موضع رسمی جبهه بوده و رعایت مفاد تبصره یک ماده شش اساسنامه جبهه اصلاحات برای اعضا الزامی است و اعضا نمیتوانند با عنوان اصلاحطلبی و جبهه اصلاحات برخلاف آن اقدام به ارائه لیست کنند.
جبهه اصلاحات ایران
۱۴۰۲/۱۱/۰۱
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1864284منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: اصلاح طلبان انتخابات مجلس دوازدهم مشارکت در انتخابات جبهه اصلاحات ایران راهبرد انتخاباتی شرکت در انتخابات اصلاح طلبان اداره کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۸۵۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/